جدول جو
جدول جو

معنی خجسته راوی - جستجوی لغت در جدول جو

خجسته راوی
(خُ جَ تَ)
نام یکی از زنان اصفهانیه از روات حدیث است در اصل لفظ عجمی است. (از منتهی الارب). در تحلیل علم حدیث، روات به عنوان کسانی شناخته می شوند که توانایی انتقال صحیح و دقیق احادیث پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) را دارند. این افراد با ارزیابی دقیق راویان، توانسته اند احادیث صحیح را از دیگر روایات غیرمعتبر تفکیک کنند و به این ترتیب اصول دینی را از تغییرات احتمالی محافظت کرده اند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ جَتَ / تِ)
خجسته طالعی. حالت خجسته طالعبودن. حالت نکوطالع بودن. حالت خوش فالی. حالت نیکوفال بودن. حالت فرخنده فال بودن. حالت فرخ فال بودن
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ تَ / تِ سَ)
سرای خجسته. منزل خجسته. خانه خوش یمن. خانه خوش قدم:
مطربی دور ازین خجسته سرای
کس دو بارش ندیده در یک جای.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ تَ / تِ)
خوشبخت. خوش ایام. خوش کام. آنکه بخت و روزش بلند و خجسته است:
خجسته روزا کاندر نبرد سطوت تو
به آب تیغ بیفروخت آذر خرداد.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ تَ /تِ)
خجسته روی. خوش رو. خوش منظر. آنکه صورتش انسان را بفال برمی انگیزد. مبارک صورت:
او نیز که پاسبان کویست
بر دولت تو خجسته رویست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ تَ / تِ)
صورت مجروح. رخسارمجروح. کنایه از مصیبت زدگی است که بر اثر آن مصیبت زدگان روی خود را می کنند و مجروح می کنند:
همه کنده موی و همه خسته روی
همه شاه گوی و همه شاه جوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خجسته سرای
تصویر خجسته سرای
خانه خوش یمن
فرهنگ لغت هوشیار
خجسته طلعت، خجسته لقا، خوش رو، خوش منظر، خوش سیما
فرهنگ واژه مترادف متضاد